داستان فیلم
داستان مرد فقیری است که تنها انگیزهاش را برای زندگی کردن به دست آوردن مایحتاجی برای همسرش میداند. او که عاشقانه همسر و فرزندش را دوست میدارد با خیانت همسرش مواجه شده و از آن پس همه هستی و پدیدههای اطرافش را رو به زوال و نابودی میبیند. ترسهای او که قالبی برگرفته از دنیای کابوس گونهاش دارد، در ذهن وی به شکل مفاهیمی چون آخرالزمان، فراماسونری (تشکلهای زیرزمینی و اسرارآمیز) و جهانهای موازی نمایان میشود.