آرزو دختر جوانی است که پس ازتصمیم به جدایی از نامزد شرعی خود متوجه می شود که باردار است و این موضوع موجب کنکاش در زندگی او و عیان شدن پیچیدگی های تاریخی روابط خانواده او می شود.
«مثل خاراندن یک زخم» درباره موضوعی است که مسئله بخشی از جامعه امروز ایرانی است، نزدیکی به چنین موضوعاتی در فضای خانوادگی خطر در افتادن به ورطهی تهییج و تبلیغ و احساسات زودگذر را به همراه دارد. اما فرانک فروتن در این متن بخوبی می تواند از لبه پرتگاه های احساسی هیجانی لحظه ای عبور کرده و خود را به مرزهای تحلیل و ایجاد برابر نهادهای تاریخی اجتماعی و خانوادگی نزدیک کند، چنانکه بنظر می رسد همه انسان ها در همه نسل ها و جوامع متفاوت می توانند به اشکال گوناگون با این موضوع مواجه شوند و اما تأکید نمایشنامه بر جامعه، فرهنگ و اخلاق انسان ایرانی نیست بلکه تغییر و تفاوت در نسلهای متفاوت است. چنانکه رویارویی انسان با مثلث اخلاق، و آینده در همه نسلها یکسان است اما نوع مواجهه شخصیت است که با تعریف متفاوتی از این مواجهه دست میدهد. اما در نهایت تصمیم پایانی به عهده شخصیت یا شخصیتها نخواهد بود بلکه جریانی از فشار روانی حاصل از فرهنگ اجتماعی و آرمانهای فردی است که او را به پیش می راند و در جایگاه تصمیم گیری قرار می دهد.
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”1,2,23″ ihc_mb_template=”3″ ]
[/ihc-hide-content]