خلاصه : جمهوری ونیز برای دفاع از قلمروهای برون مرزی خود در برابر ترکها، اتللو، یک آفریقایی خودساخته را استخدام میکند. اما اتللو با وجود موفقیتهای نظامی خود، به شکل غریبهای در شهر زندگی میکند و در معرض نژادپرستی، حسادت و بیاعتمادی شهروندان قرار میگیرد. با از بین رفتن تهدید ارتش ترکها، اتللو به همراه نیروهای ونیزی به قبرس اعزام میشود؛ ایگو، افسر جوانی که ترفیع نگرفتن خود عصبانی و شاکی است، از جایگاه و بلندپروازی اتللو سوءاستفاده کرده و او را به سمت حسادتی غیرقابل کنترل سوق میدهد.
[ihc-hide-content ihc_mb_type=”show” ihc_mb_who=”1,2,3″ ihc_mb_template=”3″ ]
[/ihc-hide-content]
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
جالب و خوب بود. با تشکر از سایت نمایش نت